در حال بارگذاری ...
...

یادداشت یک کارگردان بر حواشی یک حاجی فیروز سفید رو

این سیاه ما نیست،غریبه است
 به جای تخریب به میدان بیایید و کاری کنید 

ایران تئاتر : سمیه مهری نویسنده و کارگردان تئاتر و از برگزیدگان جشنواره تئاتر فجر سال گذشته در روز ملی هنرهای نمایشی نسبت به اجرای نمایش سیاه بازی مضحکه در مضحکه در محوطه بیرونی خانه هنرمندان اقدام کرد و با توجه به جریانات قبل از عید و اظهار نظر یکی از مدیران شهرداری درباره ریشه های سیاه بازی حواشی ای در باره اجرای نمایشش و اینکه چرا چهره شخصیت سیاه نمایش سفید است به وجود آمد .مهری در پاسخ یادداشتی در اختیار ایران تئاتر گذاشته است .

انگار همیشه عده‌ای دور ایستاده و دستی بر آتش داشته شاکی هستند. 

چرا حاجی فیروز سیاه است ؟

چرا سیاه سپید شده ؟

نمایش خیابانی  مضحکه در مضحکه ادای دینی به تمام هنرمندان نمایش های آیینی سنتی بود .

و نمایش معرکه نیز  در اعتراض به حذف سیاه در کارناوال های نوروزی توسط شهرداری تهران است .

من دور نایستادم تا از طریق نظر و استوری وپست های مجازی حرف بزنم ،آستینم را بالا زدم  و اعتراضم را  با ساخت اثر جدید در جهت فرهنگ سازی سیاه بازی به خیابان آوردم. 

چرا که رسالت تئاتر خیابانی همین است 

سیاه بازی نیاز به شناخت دارد نه قضاوت نه اظهار نظرهای صد من یک غاز !.جالب است که این قضاوت ها از طرف طرفداران سیاهبازی هم  متاسفانه  وجود داشت چون کار را ندیده بودند و بلافاصله بعد از انتشار عکس های اجرا مورد هجوم  همه جانبه قرار گرفتیم.

آخر این همه بحث و ناسزا و بد بیراه فقط برای حمایت از سیاه بازی؟

این بار اولی نیست که سیاه زبان گزنده مورد حجوم قرار می گیرد بار آخرش هم نخواهد بود اما کاش خودمان به خودمان حمله نکنیم.

چند نفر از دوستانی که از دیروز تا حالا با دیدن عکسها ناسزا بارمان کردند کار را دیده اند؟ 

تعدادی  ناراحت شدنند تعدادی بیانیه دادنند تعدادی هم به استوری و اندکی توهین بسنده کردند

اما گویا کافی نبود ...

من به عنوان یک‌هنرمند چگونه می توانم سیاه بازی را در این اوضاع آشفته در پستو قایم کنم تا سرش را نبرند چه باید کرد که دیگران هم سیاه و هم تاریخچه این سنت دیرینه را بشناسند  ....آیا سیاه از پیکره نمایش نیست ؟ اگر هست پس باید با خود نمایش جوابی داد در خور سیاه و سیاه بازی حال اگر به آینده نگاه کنیم چه می شود ؟ به یاد رستم و سهراب که جایشان را امروز بت من و سوپر من گرفته است بیافتید به راحتی می توان آینده سیاه بازی را هم پیش بینی کرد   ،آیا شما در خانه تان عروسک رستم دست بچه تان بدهید قبول می کند یا عروسک باب اسفنجی؟ 

 آری زبان سیاه تلخ است  مانند نمایش مضحکه 

اما این تلخی از حرف زدن و عمل نکردن بر میایید 

اگر من هم سکوت می کردم خب با بقیه چه فرقی داشتم ؟

کجا باید فریاد می زدم که سیاه نگهبان آتشکده بود؟ ...

کجا باید فریاد می زدم که سیاه راه راستی پیشه کرده و به خون خواهی سیاوش لباس سرخ بر تن کرده 

کجا باید فریاد می زدم ای مردم بدانید که رویکرد سیاه تحقیری و تبعیضی نیست سیاه ما در تخته حوضی با اینکه غلام است ولی عارف بهلول وار می بینیم و جایگاهش در عوام مردم رفیع است  تا جایی که او نماینده به حق مردم میشه

کجا؟!

من رسالتم را انجام دادم کاری که از دستم بر می آمد و خوشحالم فقط به دادن بیانیه اکتفا نکردم .سیاه نمایش ما با چهره متفاوت ظاهر می شود این چهره همان بلایی است که بر سرش آوردند 

سیاهی که با چهره دلقک نمایان شود حتی برای یک بار...چیزی که تا الان کسی نه دیده نه بهش فکر کرده .به راستی شما اگر درخیابان سیاهی را با چهره سفید ببینید چه میگویید....(ایجاد چرایی کردن)هزار سوال در ذهن شما به وجود نمی آید...دقیقا این بهترین راه است برای نقدی بر شرایط سیاه امروز...و دیداری متفاوت با سیاه ...بله شاید خشم به بار بیاورد .شاید برای خیلی ها ناخوشایندباشد اما یک چیز را به خوبی می فهماند در دیدار اول...این سیاه ما نیست.غریبه است بیگانه است...حال در تقابل با پهلوان ایرانی که اوهم سنبل قدرت و منش ایرانی است چه اتفاقی میافتد....تقابلی از دو هم نسل و هم کیش که یکی نابود شده و دیگری رنگ عوض کرده...

لازم بود بگویم نمایش های که  این روزها در خانه هنرمندان  هر روزاجرا می شود دفاعی تمام قد از سیاه بازی است .

پس به جای تخریب به میدان بیایید و کار کنید 

نگذارید نمایش ایرانی دستمایه ایدولوژی افراد دگم شود اجرای‌نمایش های ایرانی را ختم به دوسالانه های جشنواره آیینی سنتی نکنید،نمایش های ما را ببینید و بعد قضاوت کنید 

من هم این روزها به عنوان یک کارگردان زن خسته ام از این همه ناملایمات 

اندکی درنگ 

اندکی اندیشه 

اندکی همت 

اگر خودمان نمی توانیم کاری را انجام بدهیم دیگران را به خاطر انجام دادن آن سرزنش نکنیم .